چکیده
هدف: پژوهش حاضر تلاش میکند در پرتو تئوری انتقادی و با استفاده از روش زمینه بنیان، عوامل مؤثر و زمینهساز انحصارطلبی در حسابرسی و ویژگیهای منفی ماکیاولیسم حسابرسان را شناسایی نموده و در راستای بهبود کیفیت قضاوتهای حسابرسان و محدودسازی هریک از این ویژگیها، راهبردهایی را ارائه نماید.
روش: با توجه به اینکه ویژگیهای ماکیاولیسم و انحصارطلبی در حسابرسی میل به نخبهگرایی دارد، از روش زمینه بنیان و مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته برای بیان جنبههای معلوم و مجهول هریک از پدیدههای موردبررسی این پژوهش استفادهشده است. دوره زمانی اجرای پژوهش طی سالهای 1400 و 1401 میباشد و جامعه آماری را اساتید خبره و مجرب دانشگاهی در حوزه حسابرسی، شرکای مؤسسات حسابرسی، کارشناسان رسمی دادگستری و مدیران ارشد سازمان حسابرسی تشکیل میدهند. بهمنظور سنجش اعتبار مدل تدوینشده در بخش کیفی پژوهش، از رویکرد معادلات ساختاری و از نرمافزار PLS استفادهشده است.
یافتهها: نتایج نشان داد که عوامل فرهنگی، محیطی و اجتماعی به ترتیب 276/0 و463/0 در انحصارطلبی حسابرسی و ویژگیهای ماکیاولیسم حسابرسان مؤثرمیباشد. ضعف ساختاری و فنی نیز به ترتیب به میزان 458/0 و 358/0 در انحصارطلبی و ویژگیهای ماکیاولیسم مؤثر میباشد. حکمرانی سیاسی در حسابرسی به میزان 654/0 و عوامل بازدارنده، قانونی و نظارتی به میزان 368/0 بر انحصارطلبی در حسابرسی تأثیرگذار است.
نتیجهگیری: محدودسازی ویژگیهای منفی ماکیاولیسمی و انحصارطلبی در حسابرسی، از طریق تقویت دانش و مهارتهای نیروی انسانی، اصلاحات ساختاری و فنی، بهبود اقتصادی و ارتباطات سیاسی، قاطعیت در اجرای قوانین و پایش مستمر عملکرد حسابرسان میسرمی گردد و موجب ارتقا کیفیت خدمات حسابرسی و بلوغ فکری و عملی حسابرسان میشود. همچنین بسترسازی برای افزایش کیفیت حسابرسی ازجمله پیامدهای محدودسازی انحصارطلبی در حسابرسی و ویژگیهای ماکیاولیسم حسابرسان میباشد.
دانشافزایی: نوآوری پژوهش، ترکیب تحلیل کیفی و آزمون تجربی برای شناسایی عوامل مؤثر بر انحصارطلبی در حسابرسی و ویژگیهای ماکیاولیسمی حسابرسان در ایران است که پیرامون انطباق دیدگاههای رسته شده صاحبنظران حرفه حسابرسی، تلاش میشود راهبردهایی برای بهبود کیفیت قضاوتهای حسابرسان ارائه گردد.
کلیدواژهها
موضوعات